جواد و روشنفکر
با الی رفتم کافه شوکا. سیگار و قهوه یونانی(که نفهمیدم فرقش با ترک چی بود) و دود خوری . پر بود از این تریپ روشنفکری ها. ظهر هم با هم رفته بودیم یه گالری خط نستعلیق ( کار های اقای کابلی ) و عصر هم پیش همون فروشندهه. سر کلاس هم همش چیپس خوردیم و کلی تو ماشین رقصیدیم . الی هم هی می زد به تخته که چشم نخوریم . می گفت خیلی خوشیم و این بهترین دوران زندگیمونه
0 Comments:
Post a Comment
<< Home