Mahsa

Tuesday, April 25, 2006

خارجکی جوگیر خوش

رفته بودم دانشگاه تهران ، از دربونه یه ادرسی خواستم یهو خندید و گفت: شما خارجی هستین؟ بعد خیلی راحت من رو با مانتو تنگ و روسری فرستاد تو. فرداش با الناز رفتم یک کافی شاپ که ناهار بخوریم ، ماءاشعیر توت فرنگی می خواستم که زبونم نمی چرخید گفتم استرا بری* (به دوستم گفتم ولی، انگلیسی هم تایپ نمیشه). وقتی خواستیم حساب کنیم طرف گیر داد: شما خارجی هستین؟ الناز هم پیشدستی کرد و گفت: نه اما اونور بودن. مردک فضول باز گفت: کدوم ور؟ الی هم یهو گفت: تگزاس!!! اومدیم بیرون مثل بمب ترکیدیم از خنده.

با الناز هم رکورد شکوندم. 10 ساعت همدیگه رو تحمل کردیم.
استاد فرانسه طفلکی رو داشتیم سکته می دادیم. می گفت : اون خط !!! اخر خیلی اذیت می کنن.
با بوی فرند* های یکی دیگه هم هی رفتیم ددر. یه لپ سرخی و اون خنده خوشگله
خودمون رو کشتیم انقدر قلیون کشیدیم. نیلو هم با بوی فرندش قرار گذاشته بود که وقتی اومد بوق! بزنه که خبرش کنه.
خوشم نمیاد ، خوشم نمیاد ، از یه لباس فروش خوشم میاد!(خوب اخه شبیه یکی بود که خیلی خوب بود ولی وایف داشت) الی هم رفت برام شماره گرفت که به طرف بگه(تا حالا این یه کار رو نکرده بودیم!). خوب ، من اما به خود امدم
کلی کار دارم. فعلا یک پروپوزال، چند تا نامه ، یک رزومه ، دو تا پرزنتیشن، شیش تا امتحان و یه مسافرت. پنج شنبه هم می رم کنسرت پری زنگنه. دو تا هم مهمونی دارم. کارهای روتین هم که هستن. اوه ، یک رمان هم هست که باید تموم شه برای یه کلاسی.
راستی"چهار دولی" چه جوری خونده می شه که وقتی من و الناز تو مخابرات می بینیم که اسم طرف پشت باجه اینه ، نخندیم؟

*strawberry
*boy friend
*wife

0 Comments:

Post a Comment

<< Home